- غیبت کردن
- بدگویی کردن پشت سر کسی، زشت یاد
معنی غیبت کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- غیبت کردن
- انداییدن ناپدید گشتن زشت یاد کردن پرتادن ناپدید شدن غایب گشتن مقابل حاضر شدن، بد گفتن پشت سر کسی بدگویی کردن از کسی در غیاب وی
- غیبت کردن
- сплетничать
- غیبت کردن
- klatschen
- غیبت کردن
- пліткувати
- غیبت کردن
- plotkować
- غیبت کردن
- fofocar
- غیبت کردن
- chismear
- غیبت کردن
- bavarder
- غیبت کردن
- pettegolare
- غیبت کردن
- roddelen
- غیبت کردن
- गपशप करना
- غیبت کردن
- bergosip
- غیبت کردن
- dedikodu yapmak
- غیبت کردن
- kuzungumza nyuma ya mtu
- غیبت کردن
- คุยเสียดสี
- غیبت کردن
- গুজব রটানো
- غیبت کردن
- غیبت کرنا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
به غربت رفتن جلای وطن کردن
ناپدید کردن، پنهان کردن
چیره شدن
پیمان کردن دست دادن عهد کردن با پیمان دوستی بستن با
یازیدن رغبت داشتن
مالیدن مخلوط جیوه به پشت آیینه تا صورتها را منعکس سازد، نیست کردن نابود کردن
زنده بودن
فرنودن درست کردن درست کردن مدلل ساختن محقق کردن اثبات، محقق شمردن درد وی تصدیق کردن
گرازیدن
گفتن پیشت راندن گربه: یکی گربه را از آشپزخانه پیشت میکرد